او به هر جا که قدم گذارد، آتش جنگهای داخلی و تجزیهطلبی و قومگرایی و کشتارهای وحشتناک و ویرانی و نابودی برافروخته میشود. همة این تلاشهای او به خاطر نامزد شدن برای انتخابات ریاست جمهوری در «فلسطین اشغالی» (اسرائیل) است؛ امّا پس از آنکه مأموریّت خود را که زمینهسازی شرایط لازم برای به وجود آمدن اسرائیل جدید و عربهای جدید و خاورمیانة جدید به یمن وجود آمریکا و انگلستان و فرانسه است، به انجام رساند.
اشاره:
موعود: سال جاری موضوع خیزشهای اجتماعی خاورمیانهی عربی و شمال آفریقا، بحث برانگیزترین موضوع سیاسی اجتماعی پنجاه سال اخیر این منطقهی مهم بود. منطقهای که به دلیل سکونت مسلمانان از یک سو و نزدیکی همپیمانان آمریکا با رژیم اشغالگر قدس چالش برانگیزترین و حسّاسترین منطقهی جهان را به نام خود ثبت کرده است.
برخی جوامع و تحلیلگران با ذکر قراینی همچون شعارهای اسلامی معترضان و یورش جمعی آنان به رژیمهای مستبد و دست نشانده، خاستگاه خیزشها را اسلامی و رویکرد معترضان را دستیابی به حکومتهای مستقل، مردمی و اسلامی معرفی کردند و برخی دیگر با ذکر شواهدی با تردید و احتیاط با آن مواجه شدند و حتّی گاه با نشان دادن قراینی این خیزشها را حرکتهای کنترل شدهای از سوی غرب و آمریکا دانستند.
هر چه بود و هر چه هست در وجود حکومتهای مستبد دستنشاندهی امپریالیسم در این مناطق مهم و وجود پتانسیل و انگیزههای مردمی برای سرنگون ساختن این دولتها نمیتوان تردید داشت. چنانکه نمیتوان چشم را بر تمایل و تلاش غرب و رژیم صهیونیستی برای تداوم سلطه بر مناطق مهمّی چون شرق اسلامی و شمال آفریقا و کنترل شرایط به نفع غرب بست. تمایل شدیدی که میتواند غرب و صهیونیستها را وادار به سرمایهگذاری وسیع برای چنگ انداختن بر تمایلات و خاستگاه مستضعفان منطقه سازد. به هر روی باید منتظر ماند تا پس از نشستن گرد و خاکها و به دور از گمانهزنیها، حقیقت ماجرا مکشوف شود.
با اینهمه، گزارش مصوّر زیر و مردِ نشان شدهی پشت پرده خواندنی و تأمّل برانگیز است.
برای اینکه درک درستی از حوادث کنونی در جهان عرب و انقلابهای پیاپی در این منطقه که برخی آن را «بهار کشورهای عربی» نامگذاری کردهاند، داشته باشیم؛ اکنون حقیقت انقلابهای عربی را برای شما فاش میکنیم؛ امّا برای این کار باید علّت واقعی و انگیزهها و عاملان و کارگردانان پشت صحنه را بشناسیم.
سخن گفتن از «برنارد هنری لوی» در اینجا شاید باعث تعجّب شود، حال این سؤال مطرح است که ما از کجا به کجا رسیدهایم، در حال حاضر در کشورهای عربی انقلابهایی صورت گرفته که به گمان مردم، آنها در پی آزادیاند، آزادی نه برای توحید، نه برای برافراشتن شعار «لا اله الّا الله محمّد رسول الله» متولّی و پدرخواندة این انقلابها آن مرد صهیونیست است. با دنبال کردن اخبار مربوط به او و همچنین سخنان و نوشتههای این شخص، به این نتیجه میرسیم که او یک اندیشمند و روزنامهنگار معمولی نیست که راحت پشت میزش در دفتر کار راحتش و با امکانات زیاد بنشیند. او مرد میدان است. کوههای افغانستان، دشتهای سودان مرتعهای دارفور، کوههای کردستان عراق، شهرکهای صهیونیستنشین در تلاویو و اخیراً هم شهرهای شرقی کشور لیبی که پرچم سبز که نماد حکومت قذافی است در آن پایین کشیده شد، میشناسند. این اقدام اهالی شرق لیبی در حقیقت عکسالعملی به توافقات کمپ دیوید در سال 1977 م. است و پس از آن پرچم پادشاهی منقرض شدة سنوسی دوباره توسط مخالفان قذافی برافراشته شد.