یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟
بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!»
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من!»
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!
کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 84
به گزارش فرهنگ به نقل از فارس:، «حاج احمد متوسلیان» فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) رفته بود دمشق، حال خوشی داشت به خصوص وقتی مقام مقدس رأس الحسین (علیهالسلام) زیارت کرد. «علی نیکوگفتار صفا» با بیان خاطرهای از آن سفر و آن زیارت اینگونه میگوید:
ما میخواهیم اسرائیلی را اسیر بگیریم، غل و زنجیر به پایشان ببندیم و در بازار دمشق راه ببریم تا تمام دنیا بداند که ما در مقابل اینها میایستیم.
«خب، ما نیروهای قدیمی حاجاحمد بودیم؛ یعنی از وقتی که حاجی مریوان بود، ما هم افتخار داشتیم کنارش باشیم. روحیهای که ما از ایشان دیده بودیم، روحیهای نظامی و به قول معروف، مقرراتی بود.
هرچند در کنار این روحیه نظامیگری، از نظر معنوی هم حال خوشی داشت، اما حال آن روز حاجاحمد، یک حال دیگری بود.
ایشان در کنار مقام رأسالحسین(علیهالسلام)، مثال این تعزیهخوانها، همینطور از مقام آن مکان میگفت و اشک میریخت؛ طوری که با صدای بلند گریه میکرد و میگفت "برادرها، اینجا رأسالحسین (علیهالسلام) را به نیزه زدند و عمه سادات را به اسیری آوردند؛ اینجا شامیان به اهل بیت امام حسین(علیهالسلام) آن چنان ظلمی روا داشتند که روی تاریخ را سیاه کردند.
نمونه آخر این جنگ های روانی، ساخت فیلمی با محوریت جایگاه زن در کشور های اسلامی است که البته مثل همیشه با چاشنی تحریف و سیاه نمایی آماده نمایش می شود.
پیش درآمدسرزمین حجاز (عربستان کنونی) در روایات مربوط به آخر الزمان، آبستن حوادث بسیار مهمی است. از مهمترین این حوادث می توان به اختلافات داخلی در خاندان پادشاهی حجاز،(2) درگیری های نظامی در سرزمین حجاز،(3) قتل نفس زکیه در مسجدالحرام،(4) خسف یا فرو رفتن سپاهیان سفیانی در بیابان بیداء عربستان(5) و مهمتر از همه، ظهور حضرت مهدی (عج) از شهر مکه،(6) اشاره کرد.
توطئه از همان اولین سالهای اجرا، با مقاومت مردم مسلمان فلسطین و اعتراض مسلمانان و انسانهای آزاده و بیدار دل جهان مواجه شد و به شکل مبارزات پیگیر و سیاسی ـ نظامی، چهره خود را نشان داد. ملت مسلمان ایران نیز پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مسأله آزادسازی فلسطین از چنگال غاصبان قدس را سرلوحه آرمانهایش قرار داده و همه ساله روز قدس را به روز فریاد کشیدن بر سر ستمکاران تاریخ تبدیل کرده است.
پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی در اولین فرصت روزی را برای به نمایش گذاردن حساسیت جهانی نسبت به سرنوشت قدس و نجات آن از چنگال صهیونیستهای جنایتکار، به عنوان «روز قدس» تعیین نمودند و پیامی به همین مناسبت صادر نمودند.
امام در این پیام که روز 16 مرداد 1358 در سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان سال 1399 هجری قمری خطاب به مسلمانان جهان صادر کردند، چنین فرمودند: 1
بسمالله الرحمن الرحیم
اوایل جنگ بود و ما با چنگ و دندان و با دست خالی با دشمن تا بن دندان مسلح می جنگیدیم. بین ما یکی بود که انگار دو دقیقه است از انبار ذغال بیرون آمده بود! اسمش عزیز بود. شب ها می شد مرد نامرئی! چون همرنگ شب می شد و فقط دندان سفیدش پیدا می شد. زد و عزیز ترکش به پایش خورد و مجروح شد و فرستادنش به عقب.
وقتی خرمشهر سقوط کرد، چقدر گریه کردیم و افسوس خوردیم. اما بعد هم قسم شدیم تا دوباره خرمشهر را به ایران باز گردانیم. یک هو یاد عزیز افتادیم. قصد کردیم به عیادتش برویم. با هزار مصیبت آدرسش را در بیمارستانی پیدا کردیم و چند کمپوت گرفتیم و رفتیم به سراغش. پرستار گفت که در اتاق 110است. اما در اتاق 110 سه مجروح بستری بودند. دوتایشان غریبه بودند و سومی سر تا پایش پانسمان شده بود و فقط چشمانش پیدا بود. دوستم گفت:«اینجا که نیست، برویم شاید اتاق بغلی باشد!» یک هو مجروح باند پیچی شده شروع کرد به ول ول خوردن و سر و صدا کردن. گفتم:«بچه ها این چرا این طوری می کنه؟ نکنه موجیه؟» یکی از بچه ها با دلسوزی گفت:«بنده ی خدا حتما زیر تانک مانده که این قدر درب و داغون شده!» پرستار از راه رسید و گفت: «عزیز را دیدید؟» همگی گفتیم :« نه کجاست؟» پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت:«مگر دنبال ایشان نمی گردید؟» همگی با هم گفتیم :«چی؟این عزیزه!؟»
رفتیم سر تخت. عزیز بدبخت به یک پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله
به گزارش فرهنگ به نقل از ایسنا، علی اکبر صالحی در گفتوگوی مطبوعاتی در کاخ کنفرانسها در جده، با ابراز امیدواری از این که نتایج ملموسی به نفع امت اسلامی از این کنفرانس حاصل شود، بیان کرد: در اینجا احساس میکنم که در خانه خود هستم؛ من مدت چهار سال در جده زندگی کردهام. عربستان کشوری مقدس است و من برای ملت و دولت عربستان آرزوی توفیق، عزت و سربلندی را دارم.
وی با بیان این که سفرش به عربستان در راستای حضور در کنفرانس مکه است، افزود که بعد از اطلاع از بستری بودن سعود الفیصل، همتای عربستانیاش به بیمارستان و به عیادت وی رفته است.اشاره:حجّت الاسلام والمسلمین نجم الدّین طبسی در سال 1334 ه .ش.در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدّماتی حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیتالله حاج شیخ محمّد طبسی آغاز کردند؛ امّا به دلیل شرایط نامناسبی که حکومت بعثی برای طلاّب حوزههای علمیّه فراهم آورده بود، ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدّس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتیدی، چون حضرات آیات ستوده، اشتهاردی و حرمپناهی گذراندند و در مقطع خارج حوزه نیز از محضر اساتیدی چون آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی و تبریزی بهره بردند.ایشان علاوه بر تدریس دروس حوزوی در مقطع سطح و خارج به تألیف و نگارش کتاب در زمینه مباحث مختلف فقهی، تاریخی و کلامی نیز اشتغال دارند که از جمله این کتابها میتوان به موارد «السّجن»، موارد «النفی والتّغریب»، «امام حسین(ع) در مکّه»، «عاشورا»، «چشماندازی از حکومت امام مهدی(ع)» و... اشاره کرد.
آنچه در پی خواهد آمد، حاصل گفتوگوی ما با ایشان است که امیدواریم مقبول طبع شما گرامیان واقع شود.
با تشکّر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید، منظور از دو واژه «آخرالزّمان» و «عصر ظهور» که در روایات آمده است، چیست؟ و به کدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسمالله الرّحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
برای روشن شدن پاسخ این سؤال باید ببینیم که در روایات از این دو واژه چگونه تعبیر شده است. با مروری سطحی در جلد چهارم «معجم الأحادیث الامام المهدی(ع)» دیدم که در روایات ائمه طاهرین(ع) درباره عصر ظهور چنین تعبیراتی آمده است: «دولـ[ القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام القائم»، «یخرج قائمنا» و «الّذی یطهّر الأرض من أعداء الله؛ کسی که زمین را از دشمنان خدا پاک میکند». گویا بزرگترین افتخاری که ائمه معصومان(ع) به خود نسبت میدهند، برخاستن قائم از میان ایشان و برپایی دولت حق به دست آن حضرت است.
درباره «آخرالزّمان» هم به دو روایت از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) اشاره میکنم که در آنها به ویژگیهای این دوران اشاره شده است: امام صادق(ع) در روایت مفصّلی پس از اشاره به سیره حکومتی
امام علی(ع)، خطاب به برید بن معاویه که راوی این حدیث است، در توصیف زمان خود فرمودند: «به خدا قسم، دیگر هیچ حریم و حرمتی برای خدا نمانده؛ مگر اینکه به آن حریم تعدّی و تجاوز شده است.» «ولا عمل بکتاب الله و لا سنّه نبیّه فی هذا العالم؛ در این جهان نه به کتاب خداوند و نه به سنّت پیامبر او(ص) عمل نمیشود.». «ولا أقیم فی هذا الخلق حدّ منذ قبض الله امیرالمؤمنین، صلواتالله و سلامه علیه؛ از زمان شهادت امیرالمؤمنین، علی(ع) در میان این مردم حدّی بر پا نشده است.» پس از آن حضرت ادامه میدهد: «ولا عمل بشیء من الحق إلی یوم الناس هذا؛ و تا این زمان به چیزی از حق عمل نشده است.» میتوانیم بگوییم فتنههای آخرالزّمان، هتک حرمتها، عمل نکردنهای به قرآن، رواج انحرافات و دیگر ویژگیهایی که برای آخرالزّمان نقل میکنند، از وقتی که امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند، شروع شد؛ امّا اوج این ویژگیها در دوران قبل از ظهور امام زمان(ع) نمایان میشود، آن هم به حدّی که به بیان برخی روایات، طلب و آرزوی منجی ورد زبان مردم میشود.
سر والتر اسکات در جلد دوم کتاب "زندگی ناپلئون " عنوان می دارد که انقلاب فرانسه بوسیله ی تشکیلات ایلومیناتی طراحی شده، و با پشتیبانی مالی صرافان اروپا به انجام رسیده است. جالب این جاست که این کتاب (که راقم این سطور شخصاً آن را دیده و مطالعه کرده است)، تنها کتابی از اسکات است که نام آن در هیچکدام از منابع موثق به عنوان اثری از این نویسنده به ثبت نرسیده و حالا دیگر به کلی نیست و نابود شده است !
باسمه تعالی
خاندان شیطانی روچیلد[1]