خروج عوف سلمی

یکی از نشانه‏های ظهور، خروج مردی به نام عوف سلمی از سمرقند است. وقتی به امام سجادعلیه السلام گفته شد، ظهور حضرت مهدی‏علیه السلام را توصیف و دلایل و نشانه‏های آن را ذکر فرمایید، حضرت فرمود: «قبل از ظهور او، خروج مردی خواهد بود که به او عوف سلمی گفته می‏شود. محل خروج او زمین جزیره و منزل او تکریت و مقتل او مسجد دمشق است».
«یَکُونُ ‏قَبْلَ خُرُوجِهِ‏ خُرُوجُ‏ رَجُلٍ یُقالُ لَهُ عَوْفُ ‏السَّلْمِیّ بِاَرْضِ الجَزیرَةِ وَیَکُونُ مَأْواهُ تَکْریتُ وَ قَتْلُهُ بِمَسْجِدِ دِمَشْقٍ...» [1] .

[1] کتاب الغیبة، ص 443. 

تربیت جاسوس و شکنجه گر

تربیت جاسوس و شکنجه گر

 

یکی دیگر از رشته های فعالیت صهیونیستها تربیت سازمان های جاسوسی در سراسر کشورها و با همکاری دولت های مزدور می باشد، چنانکه سازمان جاسوسی ساواک در ایران زمان شاه بطور دربست در اختیار سازمان جاسوسان متخصص اسرائیلی بود، و فنون جاسوسی و کار کردن با وسائل دقیق جاسوسی در انحصار اسرائیلیان می بودو سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) از خطرناکترین و گسترده ترین سازمان های جاسوسی جهان است.
شبکه جاسوسی اسرائیل در همکاری تنگاتنگ با انجمن های عریان گرائی و قمارخانه ها می باشند. مزدوران بسیاری در این رشته کار می کنند، در آغاز افراد مهم دولتی را گرفتار فساد مالی و جنسی و فضایح گوناگون می نمایند، بعد از این فضایح به صورت فیلم و پرونده نگهداری می شود و رجال مبتلا و آلوده تبدیل به مزدوران جدید و جاسوسان نوپا می گردند،که آن خود نیازمند مباحث مفصلی می باشد و یک روش قدیمی سازمان های جاسوسان انگلیسی و فرانسوی بوده است.
یکی دیگر از رشته فعالیت های یهودیان تربیت شکنجه گران حرفه ای است که اشقیاء یهود که یکباره از انسانیت و احساسات بشری دور شده اند، به تربیت افراد شکنجه گر می پردازند، اینان مسئول قتل و ترور افراد سرشناس و مفید ، آدم ربایی، راه اندازی انفجارها در اماکن تجاری و مسکونی، ایجاد تفرقه بین ملت ها و گروه ها و مذاهب، جریحه دار ساختن احساسات ملت ها بر ضد یکدیگر، سرقت انسان های متفکر و رجال دین و سیاست و شکنجه انسان ها و افراد بی گناه می باشند.
اخیراً یکی از مقامات امنیتی اسرائیل ادعا کرده بود موسی صدر نیز توسط جاسوسان اسرائیلی ربوده شده است. بررسی جنایات یهودیان در این رشته نیازمند تحریر کتابهای دیگر می باشد، و هر قدر در جنایات یهودیان کتاب نوشته شود هنوز کافی نیست.

قیمت سیب زمینی مهمتر از ظهور است!؟

آیا نوع زندگیمان امام زمانی است یا بعبارتی دیگر امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و

نظر لطفی داشته باشند؟ یا برعکس؟

 


آیت الله بهجت(ره): وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(علیهم السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد.

در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عجل الله تعالی فرجه) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند!

در این ما فوق هزار سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(عجل الله تعالی فرجه) در مصایب و گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(علیه السلام) به این مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟! "

تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان (عجل الله تعالی فرجه) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟

پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند. (اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم".

بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) می گذشت، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید(ره) فرمودند: "ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند."

نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند.

علاوه بر اینکه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.

آیا می خواهید بدانید فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و تنهایی چیست؟ به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت بفرمایید؛ به ما فرموده اند که روز جمعه احتمال ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) بیشتر است. "یامولای هذایوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک"

حال اگر عصر جمعه ای بعد از نماز مغرب و عشاء، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان (ارواحنا فداه) ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب زمینی کیلویی بیست تومان گرانتر شده است، شما را به خدا قسم برای کدام یک از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می کنیم؟ نگران کدام یک می شویم؟

آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد، اول می پرسیم دخترم در راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را نرنجانی؟ یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان با امام زمانت، نمازت را خواندی؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا نه؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم، آیا رنگ و بوی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را می دهد؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم، آیا وسایلی که مورد استفاده قرار می دهیم،

آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را می رنجاند؟ آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام زمان(ارواحنا فداه) باشد؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما بنشینند؟ و خلاصه اینکه آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) می پسندد؟

دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) بیرون می آمدم، دیدم شخصی فریاد می زند؟ آی دزد، پولم را دزدیدند و …، مردم هم با یک حالت تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند، با خودم گفتم: الان اگر کسی فریاد بزند: امام زمانم نیست، امام زمانم نیامد و …، مردم با یک حالت تمسخر به او نگاه می کنند و می گویند: او دیوانه شده است.

همه این ها یک طرف که اینگونه نیستیم، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده، طلبکار هم هستیم.

به هر حال یادمان نرود که علاوه بر اینکه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.

 

منبع : موعود به نقل از جام

خروج شعیب بن صالح

یکی از نشانه‏های ظهور، خروج مردی به نام شعیب بن صالح در سمرقند و یا نیشابور است. شیخ طوسی‏رحمه الله خروج او را به نقل از امام سجادعلیه السلام این گونه بیان کرده است: «خروج شعیب بن صالح پس از عوف سلمی و قبل از خروج سفیانی است». [1] « ثُمَّ یَکُونُ خُرُوجُ شُعَیبَ بْنَ صالِحٍ مِنْ سَمَرْقَنْد ثُمَّ یَخْرُجُ السُّفیانی...»راوندی نیز از امام سجادعلیه السلام نقل کرده است: «پس خروج شعیب صالح از سمرقند است». [2]  شیخ صدوق‏رحمه الله خروج او را از نیشابور ذکر کرده است. [3] .
از برخی روایات دیگر استفاده می‏شود: او پرچم‏دار حضرت مهدی‏علیه السلام و به عنوان پیش قراول آن حضرت انجام وظیفه می‏کند. [4] .


[1] کتاب الغیبة، ص 443. 
[2] الخرائج‏ والجرائح، ج3، ص1155، ح 61. 
[3] کمال‏الدین، ج 2، ص 443، باب 43، ح 16. 
[4] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 207؛ همچنین ر.ک: کنزالعمال، ج 4، ص 588، ح 39667 و39666؛ کتاب الفتن، ص 188.

یهود و تئاتر

یهود و تئاتر

 

یهودیان در تلاش برای کسب مشروعیت و وجاهت و در عین حال دشمنی با عرب و اسلام متوسل به ابزار نمایشی و تاتر نیز شده اند و در تهیه نمایشنامه و ارائه نمایش های گوناگون پیش رفته اند.
در انگلستان قدیمی ترین نمایشخانه ها توسط یهودیان تاسیس شده، چنانکه لرد"لوگرید" یهودی صاحب قدیمی ترین تئاترها و مالک شرکت "بیرمان ساند لیمیتد" می باشد.
تئاتر "دوری لین" "پولاید یوم" "ویکتوریا پالاس" "آیول لو" "ذی لیریک" "ذی کلوپ" "پرنس" "ذی لندن کنسرسیوم" "ذی لندن هپی" و "وارم" در ملکیت یهودیان می باشند.
نویسنده مشهور انگلیسی "شکسپیر" که در داستان "تاجر و نیزی" انسان یهودی را به صورت یک انسان کثیف و طماع و حیله گر نشان داده است از این بابت مورد غضب صهیونیست ها واقع شده و حتی در انگلستان هیچ کلوپی حاضر نیست نمایشنامه شکسپیر را به روی صحنه بیاورد،زیرا نمایش و نمایشنامه ای که محتوای ضد صهیونیستی داشته باشد، مشکلات اجتماعی و اقتصادی فراوان به همراه خواهد داشت.
 
ادامه مطلب ...

چشم چرانی ممنوع

چشم چرانی ممنوع!

چشم هم حجاب دارد

چشم چرانی ممنوع!


خود را همواره در محضر حق‌تعالی دانستن و او را به یقین، در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن، مانع از انجام گناه می‌شود.


«قُل لِّلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ...» (1)

به مۆمنان بگو: چشم‌های خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند.

«وَقُل لِّلْمُۆْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ ...» (2)

و به زنان با ایمان بگو: چشم‌های خود را از نگاه هوس‏آلود فرو گیرند.

گفتنی است اگر انسان به خوبی بداند «عالم محضر خداوند است» و باور کند که هیچ یک از اعمال و حرکات ما از دید الهی پنهان نیست و این مطلب را بارها و بارها به خود تلقین کند تا به مرحله احساس و باور قلبی برسد، ترک عملی که موجب ناخشنودی خداوند است، کاری ممکن و شدنی می‌باشد.

پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می‌فرمایند:

«یابن آدم... و اِن نازَعک بَصرُکَ الی ما حَرمَت علیک فقد اَعنتُکَ علیه بطبقتَینِ فاطبق» (3)

فرزند آدم ... اگر چشمت بخواهد تو را به نگاه حرام بکشاند، من دو پلک در اختیار تو قرار داده‌ام، پس آن‏ها را فرو بند.

و نیز پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:

«هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر سه چشم: چشمی که از خوف خداوند بگرید و چشمی که از محارم الهی بسته گردد و چشمی که در راه خدا بیدار بماند»

حضرت صادق (علیه‏السلام) نیز در حدیثی نورانی می‌فرمایند:

«النّظرُ سهمٌ مسموم مِن سَهامِ ابلیس مَن ترَکها لله عَزّوجلّ لا لِغیرِه اعقبه آمِناً و ایماناً یَجد طَعمه»(4)

نگاه ناروا، تیری مسموم از تیرهای شیطان است. هرکس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند، خداوند آرامش و ایمانی به او می‌دهد که طعم گوارای آن را در خود می‌یابد.

اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظره‌ای نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان می‌شود.

امیرمومنان علی (علیه‏السلام) می‌فرماید:

«هر کس چشمش را آزاد بگذارد، حسرتش زیاد می گردد».(5)

با مراقبت درونی و دوری از زمینه‌های بیرونی و سپردن دل و روح خود به خداوند، از دستبرد شیطان می‌توان محفوظ ماند و اگر انسان با وجود مواظبت و پاسداری از دل و چشمش، گاهی فریب خورد و نگاهی نابجا انداخت، می‌تواند با توبه فوری، این خطا را جبران کند و اثر سوء آن را از جان و روحش پاک کند.

چشم چرانی ممنوع!

مهم این است که نگاه، به صورت عادت در نیاید و قبح آن شکسته نشود، یعنی باید فرد هوشیار باشد و از دل و چشم خود نگهبانی کند و اگر گرفتار خطا شد، با سلاح توبه، دشمن را ناکار کند، چون اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظره‌ای نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان می‌شود و در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است: برگرداندن صاحب عادت از عادتش، مانند معجزه است.(6)

اگر انسان به خوبی بفهمد که بسیاری از آلودگی‌ها و انحرافات از یک نگاه ناروا که نگاه‌های بعدی را به دنبال داشته و استغفار و توبه‌ای همراه آن نبوده، سرچشمه گرفته است، همین فکر، عامل کنترل بسیار مهمی است که انسان بیدار و هوشیار را از خطا حفظ می‌کند.

 

پی‏نوشتها:

1- سوره مبارکه نور آیه 30

2- سوره مبارکه نور آیه 31

3- اصول کافی جلد 8 صفحه 219، نشر دارالکتب الاسلامیه

4- میزان الحکمه جلد 4 صفحه 3292، نشر دارالحدیث

5- بحارالانوار، ج14، ص 38

6- بحارالانوار، ج14، ص 38

مرگ سرخ

در روایات فراوانی گفته شده است: درآستانه ظهور جنگ‏های خونین‏ فراوانی رخ خواهد داد که جمعیت بسیاری از مردم به قتل خواهند رسید. از این مرگ به عنوان «مرگ سرخ» یاد شده است.حضرت علی‏ علیه السلام در این باره فرمود:«بَیْنَ یَدَیَّ القائِمِ مَوْتٌ اَحْمَرٌ وَمَوْتٌ اَبْیَضٌ وَجَرادٌ فی حینِهِ وَجَرادٌ فِی غَیرِ حینِهِ اَحْمَرٌ کَاَلْوانِ الدَّمِ فَاَمّا المُوتُ الاَحْمرُ فَالسَّیفُ وَاَمّا المَوتُ الاَبیَضُ فَالطّاعُونُ»؛ «در آستانه قیام قائم، مرگ سرخ، مرگ سفید و ملخ‏هایی به هنگام و ملخ‏هایی نابه‏ هنگام سرخ، همچون خون خواهد بود. اما مرگ سرخ پس [کشته شدن با] شمشیر است و مرگ سفید به وسیله طاعون است». [1] .
[1] کتاب الغیبة، ص 438، ح 430. 

نقش یهودیان در پیدایش اسرائیل

نقش یهودیان در پیدایش اسرائیل
 

هنگامی که در نظر آوریم از مجموع 000/500/11 یهودی در کل عالم، بالغ بر 000/215/5 نفر آنان قبل از جنگ جهانی اول در روسیه می زیسته اند باید بپذیریم که در آن روزگار، روسیه سرزمین مادر و سرزمین اصلی یهودیان بوده است و در این دوران حکومت روسیه با مساله ای به عنوان " مشکل یهودیان " مواجه شد، که این مساله از دوره حکومت کاترین 1796- 1729 مطرح بود و در هر روزگاری حکومت روسیه با مشکل یهودیان به نوعی برخورد کرده بود، مانند منع تملک اراضی، منع خروج از شهر ، اسکان در مناطق، و محلات مخصوص به نام " گیتو" ، نصب علامت مخصوص ، عدم اختلاط با مردم ، دادن مالیات های سنگین.
یهودیان در برابر این سخت گیری ها و شدت عمل ها که نتیجه قهری حرص و طمع و رفتار ناهنجار خودشان بود، دو راه در پیش گرفتند:
 
ادامه مطلب ...

فمینیسم و تحقیر مردان در برنامه های تلوزیونی رسانه ملی

«فهم تکاپوی روشنفکران در تحقیر مرد و مردانگی و تقدیس زن و زنانگی فراتر از چند مقاله در تقبیح فمینیسم است. چه آنکه در حاشیه تقبیح فمینیسم هم شاهد رفتاری فمینیستی زنان و مردان به اصطلاح ضد فمینیسم هستیم. از همه تاسف بارتر رفتار گیج کننده رسانه ملی در پایدار کردن تصویر غربی ضد اسلامی از زن و زنانگی و تحقیر مرد است. اتفاقی که تقریبا در تمام سریال‌های ایرانی می‌توان رد پایی از آن یافت».
سایت فرهنگی و مذهبی نگار

وحید یامین‌پور نویسنده وبلاگ “کیستی ما ” در آخرین پست وبلاگ خود درباره نفوذ انگاره‌های فمینیستی و تحقیر جایگاه پدر و همسر در سریال‌های طنز ایرانی، نوشت: فردریش نیچه گفته بود مدرنیته دوران “زنانگی ” است.  ادامه مطلب ...

چرا نا امیدی کفر است؟


نا امید

در داستان حضرت یوسف علیه السلام می خوانیم:

قحطى در مصر و اطرافش از جمله کنعان بیداد مى‏کرد. یعقوب علیه السلام به فرزندانش دستور داد برای تهیه مواد غذایی به سوى مصر حرکت کنند؛ کاری که پیش از این نیز کرده بودند؛ ولى این بار در سرلوحه خواسته هایش جستجو از یوسف و برادرش بنیامین را قرار داد و فرمود: فرزندانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از آنجا که فرزندان اطمینان داشتند که یوسفى در کار نمانده؛ به آنها فرمود:

... وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ ؛ و از رحمت خدا نومید مباشید . بعد بلافاصله دلیل آن را هم فرمود:

... إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ؛ زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمى‏شود .[1]

معنای این سخن آن است که نا امیدی بر جانی سایه می افکند و آن را در کام خود فرو می برد که به رحمت خدا ایمان نداشته باشد و در مواردی اصل وجود خدا را منکر شود.

شدت بدی این کار به حدی است که امام صادق علیه السلام آن را در زمره گناهان کبیره شمرده و می فرماید: یکی از گناهان کبیره «الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الْیَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّه‏» است. [2]

   ادامه مطلب ...