فمینیسم و تحقیر مردان در برنامه های تلوزیونی رسانه ملی

«فهم تکاپوی روشنفکران در تحقیر مرد و مردانگی و تقدیس زن و زنانگی فراتر از چند مقاله در تقبیح فمینیسم است. چه آنکه در حاشیه تقبیح فمینیسم هم شاهد رفتاری فمینیستی زنان و مردان به اصطلاح ضد فمینیسم هستیم. از همه تاسف بارتر رفتار گیج کننده رسانه ملی در پایدار کردن تصویر غربی ضد اسلامی از زن و زنانگی و تحقیر مرد است. اتفاقی که تقریبا در تمام سریال‌های ایرانی می‌توان رد پایی از آن یافت».
سایت فرهنگی و مذهبی نگار

وحید یامین‌پور نویسنده وبلاگ “کیستی ما ” در آخرین پست وبلاگ خود درباره نفوذ انگاره‌های فمینیستی و تحقیر جایگاه پدر و همسر در سریال‌های طنز ایرانی، نوشت: فردریش نیچه گفته بود مدرنیته دوران “زنانگی ” است.  

مردها موجوداتی دست دوم و کم مصرف (اگر نگوییم بی مصرف) اند که جز دست و پاگیری و چلفتگی خاصیتی ندارند. دوران زنانگی یا زن زدگی زمان ورود زنان به عرصه قدرت‌طلبی و اظهار وجود است. دورانی که تعاریف جدیدی از جنسیت ارائه می‌شود.

فهم تکاپوی روشنفکران در تحقیر مرد و مردانگی و تقدیس زن و زنانگی فراتر از چند مقاله در تقبیح فمینیسم است. چه آنکه در حاشیه تقبیح فمینیسم هم شاهد رفتاری فمینیستی زنان و مردان به اصطلاح ضد فمینیسم هستیم. از همه تاسف بارتر رفتار گیج کننده رسانه ملی در پایدار کردن تصویر غربی ضد اسلامی از زن و زنانگی و تحقیر مرد است. اتفاقی که تقریبا در تمام سریال‌های ایرانی می‌توان رد پایی از آن یافت.
این رخداد مخرب حتی در سریال‌هایی که علی‌الظاهر برای نهادینه کردن یک انگاره فرهنگی یا با هدفی تبلیغاتی ساخته می‌شوند هم دیده می‌شود. به عبارت دیگر رسانه در بسیاری از اوقات برای درست کردن ابرو، چشم فرهنگ را از جای در می‌آورد.

اما این اتفاق در مجموعه‌های طنز به شکل کاملا آشکار قابل اشاره است و یا شاید بتوان گفت به سوژه اصلی طنزپردازان تلویزیونی بدل شده است. زنان در مجموعه‌های ایرانی همسران فداکار و مادران دلسوزی هستند که اغلب قربانی حماقت‌ها و ساده لوحی‌های همسران بی‌خاصیت خود می‌شوند. مردها اغلب یا “خواب آلوهای دست و پا چلفت “ی هستند که از زیر کار در می‌روند و یا “خپلوهای خوشگذران “ی هستند که نسبت به همه چیز و همه کس بی تعهدند. فرزندان در این میانه تحت تاثیر مادرند و می‌آموزند که باید “بابای ببو ” ی خود را در مواقع خاص نصیحت و یا به رفتارهای سبک او عادت کنند.

در سریال “بچه‌ها نگاه می‌کنند “، مجموعه طنز نوروزی شبکه دو سیما، شش مرد سبک عقل و دست و پا چلفتی در خانه‌ای که ترکیبی از خانواده‌های به هم ریخته، شلخته و نامتعادل است، در هماوردی با زنان تحصیل‌کرده و اهل فکر شکست می‌خورند و شکست‌های پی درپی آنها دستمایه خنده مخاطبین می‌شود. سریال “موج و صخره ” مجموعه طنز نوروزی شبکه تهران و “راه در رو ” مجموعه ظنز نوروزی شبکه سه سیما نیز همین روابط سرشار از لودگی را در تحقیر مرد و ترجیح فکر، چیره دستی و تشخیص زنان در خود دارد. در تمام این سریال‌ها فرزندان رها شده در خانواده فقط به فکر و دوراندیشی مادران اتکا دارند و پدرانی خوب دیده می‌شوند که فرمانبری از زنان را به خوبی آموخته باشند.
مردان “زن ذلیل ” در پاره‌ای اوقات دستمایه طنز و هجو و خنده مخاطبین است و در پاره ای اوقات نشانی از روشنفکری و همراهی با عرف و آمد روز دنیا.

“محبت مرد در برابر اطاعت زن ” صدها سال قاعده طلایی حفظ چهارچوب‌های خانوادگی بوده است و خانواده ایرانی نماد این تعادل و قاعده هنری به حساب می‌آمد. مردان همسران خود را دوست دارند و خود را به تامین “آسایش ” خانواده متعهد می دانند، از طرفی زنان اتکا و اعتماد به مرد را می آموزند و کانون تولید آرامش خانواده اند. این خلاصه تمام آن چیزی است که در تعالیم دینی و سنتی خود آموخته ایم. تمام مطالعات معاصر در بررسی روابط میان زن و مرد نشان می دهد که تضعیف مرد و تحقیر او نه تنها به رضایت زن نیانجامیده که حتی مقدمه ای برای جدایی و درگیری های روانی را فراهم آورده است. پدران و همسران ضعیف النفس به عنوان الگوی ارائه شده در مجموعه های تلویزیونی، از بین بردن تنها الگوی قابل دسترس کودکان است.

بر اساس تحقیقات جرم شناختی همچنین ثابت شده است که حضور موثر پدر به عنوان عامل نظارتی در خانواده یکی از موجبات کاهش تمایل جوانان به بزه کاری است و از طرفی بیش از ۶۰ درصد مرتکبان جرایم سنگین نظیر تجاوز به عنف، نوجوانی و جوانی خود را بدون پدر سپری کرده‌اند.*

از طرفی در خانواده با خنثی کردن اثر محوری مرد و متزلزل کردن جایگاه او، بی تعهدی به همسر افزایش می یابد. تحقیقات نشان می دهد بسیاری از مردان برای تسکین ناراحتی های ناشی از تحقیر به سمت زنان دیگر سوق پیدا می کنند. مردانی که کمتر از همسرانشان درآمد دارند ۵ برابر بیشتر به سمت ارتباط با زنان دیگر گرایش دارند و از طرفی زنانی که به همسرانشان وابستگی مالی د ارند، تا ۷۵ درصد بیشتر از زنان مستقل به خانواده و همسرشان وفادار می مانند.

متاسفانه مجموعه های تلویزیونی در این خصوص وضعیت نگران کننده ای دارند. می توان گفت حتی اگر رسانه ملی اراده کرده بود که انگاره های فمینیستی را رواج دهد هم نتیجه چیزی جز این نبود. مدیران رسانه ملی باید با جدیت بیشتر سوژه های خانوادگی را در انواع آن از جمله طنز مورد نظارت قرار دهند. به نظر می رسد اکنون بیش از همه نیاز داریم ارتباط مستقیم اعتماد و اطاعت زنان از همسران با سلامت روابط میان فردی به تصویر کشیده شود و از طرفی استقلال طلبی و قدرت طلبی خودخواهانه زنان مورد انتقاد قرار گیرد. مسئولان رسانه همچنین باید مراقب باشند که اشتباها رشد زنان در ایران پس از انقلاب را با جدایی آنها از خانواده و حضور استقلال طلبانه شان در اجتماع به تصویر نکشند. این اتفاقی است که متاسفانه در برخی مجموعه های تبلیغاتی رسانه ملی رخ داده است. بطور مثال از سریال “فاکتور هشت ” که چندی پیش با هدف به تصویر کشیدن خودباوری و اعتماد به نفس ملی و رشد علمی ایران به نمایش درآمد، شخصیت اول داستان بانوی محقق و فرهیخته ای بود که با زیر پا گذاشتن سنت های مالوف خانوادگی در ایران پرشسهای بزرگی را بوجود می آورد.

سال هاست که مقام معظم رهبری مسئولان صداوسیما را به اهمیت و حساسیت حفظ بنیان های خانواده سفارش می کنند. ایشان حتی در خصوص اثر روانی بازتاب درگیری های خانوادگی در تلویزیون هشدار جدی داده اند. از آن گذشته مقوله حراست از ارزشهای خانوادگی و کارکردهای سنتی آن یکی از محورهای چهارگانه و ماموریت‌های اصلی مورد اشاره در حکم تمدید شده رئیس سازمان صداوسیماست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد