به لطف این سریال دیگه خیالم از بابت برزخ هم راحت شد!!!


یک عده آدم‌ها دگم و کج سلیقه، به سریال‌های ماه مبارک رمضان ایراد می‌گیرند. البته بیشتر به زمان پخشش ایراد می‌گیرند و نه محتوای آن. حرف و سخن این آدم‌ها این است که می‌گویند، پخش سریال‌های ویژه ماه مبارک رمضان، نه تنها موجب سلب توفیقاتی چون شرکت در نماز جماعت، سخنرانی‌ها مراسم دعا و نیایش شده است، بلکه آداب و رسوم ملی‌ ما را هم دچار چالش کرده است. دیگر نه کسی حوصله افطاری دادن دارد و نه افطاری رفتن. اگر هم زورکی افطاری بدهند یا بروند، تلویزیون باید روشن و برقرار باشد تا به تعقیب سریال‌ها توسط روزه‌داران عزیز خدشه‌ای وارد نگردد و خدایی ناکرده نه تنها قضا نشود، بلکه فضیلت اول وقتش نیز ضایع نگردد. خوب، همان طور که گفتم، این دسته از آدم‌ها بسیار دگم و کلیشه‌ای هستند، فکر می‌کنند طرق کسب معرفت به تلاوت قرآن و دعا محدود می‌شود و اسباب ثواب نیز فقط افطاری دادن و صله‌ی ارحام و این حرف‌هاست. در حالی که ممکن است یک سریال، و حتی یک قسمت یا یک سکانس از یک سریال ویژه‌ی ماه مبارک رمضان، معرفتی به آنها بدهد که در هیچ کتابی نخوانده باشند و با دیدن آن چنان حالی به حالی شده و به وجد درآیند که با هیچ دعایی «چه به تنهایی و چه در جماعت» به چنین بهجتی نرسند.  

نمونه‌اش همین سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» است. نگویید: ای بابا! هنوز شروع نشده شما می‌خواهید انتقاد کنید؟! نه اصلاً قصد انتقاد ندارم، بلکه می‌خواهم بگویم در همین یکی دو قسمت گذشته چه معارف عجیب و قریبی به دست آوردم که تا به حال در هیچ کتابی و هیچ مکتبی نخوانده و ندیده بودم و خلاصه کلی خیالم از مسائلی چون مرگ و برزخ و این قضایا راحت شد.


 

حالا آموزه‌ها و یافته‌های خود را با شما در میان می‌گذارم که اگر احیاناً کسی تا کنون بدون توجه به این نکات ظریف به تماشای این سریال نشسته، از این به بعد حواسش را بیشتر جمع کند تا زحمت کارگردان به باد نرود.


 

الف – آموزه‌ی اول، مشکل و وظیفه‌ی سنگین احترام پدر از یک سو و احترام مرده از سوی دیگر بود و بدیهی است که اگر دو شرط به یکی حمل شود، یعنی طرف پدر مرده باشد، کار بسیار دشوارتر می‌شود. آخر ما در قرآن کریم خوانده‌ایم که به والدین حتی «اف» نگویید، به ویژه اگر سالخورده شدند و خوانده و شنیده بودیم که اصلاً غیبت نکنید، تهمت نزنید، درشتی نکنید و ... حتی اگر کافر باشند، به ویژه نسبت به کسی که وفات کرده و دستش از دنیا کوتاه شده است بد نگویید. اما، اکنون به برکت ماه مبارک رمضان و سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» که لابد یک سریال دینی و آموزنده است، کار دیگری یاد گرفتم.


 

یک سال تمام در انواع سریال‌های عشقی، پلیسی، درام، کمدی و ...،‌دیدم که پدرها موجودات بسیار بدی هستند و کلاً به درد  نمی‌خورند و همیشه موجب زحمت و اذیت بوده و هستند، اما حالا یاد گرفتم که می‌توانید بروید سر قبر پدرتان بنشینید، اگر کسی خیرات کرد و به شما توصیه خیرات یا فاتحه کرد نیز توجه نکنید و تا دلتان می‌خواهد به روح آن مرحوم بد و بی‌راه و لیچار بار کنید. ظاهراً این طوری هم او سبک‌تر می‌شود و هم شما – این آداب جدید زیارت اهل قبور، تازگی‌ها به کارگردانان نازل شده است.


 

 ب – اما آموزه‌ی دوم راجع به حالت روح به وقت احتضار یا برزخ بود. چقدر فهم و درک مسئله برایم سخت بود. شنیده بودم آدمی از «شکل، جسم و روح» تشکیل شده است و وقتی مرد، فقط جسم می‌رود و شکل و روح باقی می‌ماند و با آن در برزخ زندگی می‌کند تا معاد برسد. درک حیات برزخی نیز برایم خیلی سخت و سنگین بود. در روایات خوانده بودم که هر طور که زندگی کردی، صورت برزخی‌اش را در برزخ می‌بینی و زندگی می‌کنی. مثلاً اگر در زندگی زیر‌آب کسی رو زدی، ممکن است آنجا در عمق ظلمت و تاریکی به یک دره‌ی عمیق نیز سقوط کنی و مجبور شوی مکرر آن صخره‌های تیز و داغ را بالا بیایی ... و همین‌طور اگر کار خوبی کردی، آنجا وارد صورت حقیقی آن می‌شوی و کلی لذت می‌بری. خلاصه این که اعمال بدت به صورت همراهان بدی در کنارت خواهند بود و اعمال خوبت به صورت‌های زیبا تو را همراهی می‌کنند. از بیانات اهل بیت (ع) خوانده بودم که بالاخره در معاد ما هستیم و کمک و شفاعت‌تان می‌کنیم، اما فکری به حال برزختان بکنید.


 

ولی با دیدن همین یکی دو قسمت از سریال ویژه ماه مبارک رمضان، خیالم کلی راحت شد. چرا که فهمیدم اولاً آنجا نیز مثل خیابان‌های تهران آباد است. تا قدم به آنجا گذاشتی، سریعاً و قبل از ملکی، یک دختری به سراغت می‌آید. به‌به، به‌به، چه برزخی؟! ندیدی، طرف هنوز نه مرده و نه زنده است، هنوز خودش هم نمی‌داند که چه بلایی به سرش افتاده و کجاست، وسط بزرگراه است، کامیون و تریلی است که از رویش می‌گذرد ... و یک دفعه صدای یک زن. آهای! بیچاره همچین حول کرد که کم بوده بود دوباره بمیرد!


 

پس این نگرانی اول – به ویژه برای نسل جوان – بود که بر طرف شد. می‌توانند با خیال راحت‌تری بمیرند. اول فکر می‌کردم که به هنگام احتضار و مرگ، نکیر و منکر و ملائک عذاب و رحمت برزخی و ... به سراغم می‌آیند، اما فهمیدم که خیر. یکی از همین دخترک‌های سریالی که قبل از من به برزخ مشرف شده بودند، قهقه زنان به نزدم خواهند آمد. عین همین دنیا!


 

آموزه‌ی بعدی این که فهمیدم در عالم ارواح نیز مد لباس هست. آخر می‌دانید، خیلی‌ها «مد» را دوست دارند، خصوصاً وقتی مخصوص خانم‌ها باشد. مثلاً یک روسری سرخ یا عنابی که رئیس یکی از گروهک‌های محارب باب کرد و فقط و فقط مجری‌ها و بازیگرهای سریال‌های تلویزیونی از آن استفاده می‌کنند و در جای دیگری ندیدم، مگر خیلی به ندرت. اما معلوم شد که در عالم ارواح هم حجاب مثل همین پارک‌ها و سریال‌های تهران خودمان است. ارواح نیز روسری قرمز یا عنابی با آن مدل‌های ویژه استفاده می‌کنند و جالب این که مانتوهای تنگ هم می‌پوشند و خیالشان هم از انواع امر به معروف و نهی از منکر و گشت ارشاد و گیر دادن نیروی انتظامی و ... نیز راحت است.


 

حالا کاری ندارم که در برزخ کارگردانان ما، باز طبق معمول، مردها احمق هستند و زنان تیزهوش و باهوش و همه چیز دان و همه فن حریف. و کاری ندارم که زن تکامل یافته‌ی آنان در برزخ نیز مانند دنیا، زنان پر رو، قبیح، با خنده‌ها و قهقه‌های بی‌مورد، اهل تمسخر، خشن مثل شش لول بندها، بد دهن، بد اخلاق و ... هستند و مردان نیز طبق معمول و در یک کلمه، پپه! اما مهم این است که فهمیدم در چنین برزخی، هم آرایش هست و هم لوازم آرایش. بی‌خود نیست که اقتصاد فرانسه این همه از ما جلوتر است. در حالی که ما سعی می‌کنیم با نماز و روزه اعمال خوب را به حیات پس از مرگ خود انتقال دهیم، آنها لوازم آرایش‌شان را حتی به برزخ هم صادر کرده‌اند و ارواح خانم‌ها و بالتبع آقایان، در آنجا نیز بی‌نصیب نیستند.


 

خلاصه من در همین دو قسمت کلی چیز یاد گرفتم. گمان نمی‌کنم که دیگر این سریال را ببینم و از داده‌ها و یافته‌هایم چیزی برای شما عزیزان نقل کنم، چرا که از اول گفته‌اند: لقمه را به اندازه‌ی دهانت بردار. و من کشش این همه معارف و معلومات جدید را راجع به مسائلی چون: مرگ، روح، برزخ و ... ندارم و می‌ترسم که قاط بزنم. لذا بقیه‌اش با خودتان. با بصیرت تمام ببینید و بیاموزید. ظاهراً تماشای این سریال‌ها بهتر از هر کار مفید دیگری پس از اذان و افطار در شب‌های ماه مبارک است. کلی به معلومات و باورهای دینی شما اضافه می‌شود و چیزهایی می‌آموزید که در هیچ کتابی نوشته نشده و در هیچ حوزه‌ای تدریس نمی‌شود و در محضر هیچ استادی نمی‌آموزید.


 

منبعiranpn.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد