بازیهای پیچیده استکبار در آستانه ظهور

استکبار وقتی می بیند دیگر نمی تواند عناصر وابسته به خودش را در قدرت نگه دارد، با قیام مردم همراهی می کند تا قیام مردم را منحرف کند. این مرحله اول ترفند اوست. حالا شما فکر کنید مراحل بعدی چگونه عمل خواهد کرد؟ طبیعی است تا جایی پیش برود که یک قیام اسلام خواهانه به ظاهر ضد استکبار را در منطقه شکل دهد.  

                                                                 

یکی از دلایل مهم متوهم شدن انسان و تصور باطل پیدا کردن از واقعیتهای عالم علاقه های انسان است. انسان آرزوها و دوست داشتنی هایی دارد که این علایق می توانند واقعیت را در ذهن او تغییر دهند تا جایی که دیگر واقعیت را درست نبیند. مثلا همه دوست دارند آدم خوبی باشند ولی یکی از نتایجِ وجود این علاقه در انسان این است که فکر می کند آدم خوبی است. درحالیکه فقط دوست دارد آدم خوبی باشد، ولی در این راه موفق نبوده است. و یا مانند فردِ تشنه ای که در بیابان دنبال آب می گردد و سراب را آب می بیند. از طرف دیگر، گاهی تنفر هم موجب می شود واقعیتها دیده نشود. مانند کسی که نسبت به دیگری تنفّر دارد و عیب هایش را بزرگ می بیند و محسناتش را نمی بیند. چون از او متنفّر است، دیگر نمی تواند او را درست ببیند. این تأثیری است که گرایش های آدمی روی درک و آگاهی های او ایجاد می کند. شخصیت خیال پرداز سیاسی فتنه، که گویا دوست دارد در عالَم یک کسی باشد، اخیراً در بیانیه ای نوشته است آنچه مردم مصر انجام دادند، از شورشهای خیابانی جنبش سبز الهام گرفته اند!.
در حالیکه واضح است، حرکت و قیامِ مردم مصر علیه یک حکومت آمریکایی است و همه عالم می دانند فتنه گران ایرانی در جهت خواست امریکا عمل کردند. یکی از دلایلِ شورشِ آنان و فورانِ این آتشفشان، همان ظلم هایی بود که حکومتِ مصر نسبت به مردم غزّه انجام داد. شما که روز قدس می گفتید: "نه غزّه نه لبنان " شما که همدست اسرائیل هستید، مردم مصر چه ربطی دارند به شما؟ اگر آنها شما را بشناسند با همان دست که سیلی به مبارک زدند به صورت مبارک شما هم خواهند نواخت.
یک زمانی مجاهدینِ خلق (منافقین) هم دوست داشتند که مردم با آنها باشند، پس فکر می کردند مردم با آنها هستند؛ و دچار توهّم و خیالات شده بودند. این طبیعتِ بشر است که وقتی یک چیزی را دوست دارد، واقعیتهای عالم را مطابق خیالات خود تصور می کند. تنها راه نجات از توهمات صفای باطن و بکارگیری عقل است، که بعضی ها از آن محرومند.
نظیر این توهمات آن است که امروزه بعضیها هستند که دوست دارند ظهور عقب بیفتد و هر علامتی از علائم نزدیک بودن ظهور را می بینند، می گویند نه! اصلاً معلوم نیست این همان علامت باشد، ممکن است ظهور دویست هزار سال دیگر اتفاق بیفتد. چون دوست ندارند ظهور به این زودی ها رخ بدهد براساس تخیلات خود آن را به تأخیر می اندازند. هر تحولی که در عالم و منطقه رخ می دهد و کاملا به حوادث قبل از ظهور شباهت دارد، نگاه غیر آخرالزمانی می کنند. معلوم نیست چرا از نزدیک بودن ظهور احساس خطر می کنند؟ در تطبیق حوادث با پیشگویی های مربوط به آخرالزمان باید دقت و احتیاط کرد ولی نه اینکه به طور کلی ذهنها را منصرف کنیم و تأمل نکنیم.
اما نکته مهمی که در این تحولات منطقه دیده می شود و می تواند از علائمِ نزدیک بودن ظهور باشد این است که استکبار جهانی مجبور شده است تا حدّی خود را همراه با این قیامها نشان بدهد. نظام سلطه از یک زمانی متوجّه شد که دیگر با این دولتهای فاسدِ منطقه نمی تواند به مطامعِ خود برسد؛ لذا شروع کرد به زدنِ ساز مخالف با این دولتها و این حرکت را با مخالفت با صدام که مزدورِ خودشان بود، آغاز کرد. در ارتباط با تونس و مصر نیز، همراهی استکبار جهانی کم کم خود را نشان می دهد. آنها وقتی می بینند قدرتِ مقابله با این موجِ اسلام خواهی را ندارند به ناچار با آن همراهی می کنند تا در فرصت مناسب بر این موج سوار شوند و این حرکت را به سوی اهدافِ خود منحرف نمایند. وقتی می بینند دیگر نمی توانند عناصر وابسته به خودشان را در قدرت نگه دارند، با قیام مردم همراهی می کنند تا قیام مردم را منحرف کنند. این مرحله اول ترفند آنهاست. حالا شما فکر کنید مراحل بعدی چگونه عمل خواهند کرد؟ طبیعی است تا جایی پیش بروند که یک قیام اسلام خواهانه به ظاهر ضد استکبار را در منطقه شکل دهند و با تظاهر به اسلام گرایی و مبارزه با صهیونیسم، ابتدا شکل ظاهری جغرافیای سیاسی خاورمیانه را بهم بریزند و سپس به قتل عام مسلمانان اقدام نمایند؛ حتی شاید به ظاهر به اسرائیل هم حمله کنند!
تغییر نقشه خاورمیانه آرزوی آنهاست تا بتوانند در شرایط جدید بهتر به مطامع خود برسند و این کار را باید با نیرویی از میان خود مسلمانان انجام دهند. نیروهای غربی با حضور در منطقه نتوانستند کاری انجام دهند. و این وضعیت کاملا شبیه است به آنچه درباره سفیانی در روایات می خوانیم. ظهور سفیانی هم که از علائم قطعی ظهور است، چنین پدیده ای است. حالا چرا باید این همه شباهت را بی دلیل انکار کنیم؟
استکبار جهانی با طی چند مرحله این هدفِ شوم ِ خود را تعقیب می کند: مرحله اول: با قیامهای اسلامی و اسلام خواهی مردم منطقه، همراهی می کند تا بتواند آنها را منحرف و به سمت منافع خود هدایت کند. مرحله دوم: اینکه خودش هم در منطقه یک قیام راه بیاندازد. یک قیام اسلام خواهانه که باطناً به نفع اسرائیل است ولی ظاهراً علیه اسرائیل. مرحله سوم: با همین قیامِ به ظاهر اسلام خواهانه توسط عناصر دست نشانده خود، مسلمانها را قتل عام کند. البته در اجرای این نقشی شوم تا حدودی موفق خواهند شد و زحماتی برای مسلمانان ایجاد خواهند کرد، ولی به هیچ وجه جلوی نابودی استکبار و صهیونیسم و به عبارتی دیگر تمدن غرب گرفته نخواهد شد. در این میان، ایران اسلامی به عنوان امید و الگوی مسلمانان منطقه همواره پایگاهی ثابت و استوار در استکبار ستیزی و اسلام خواهی باقی خواهد ماند تا همانطور که امام راحل می فرمودند پرچم را به دست صاحب اصلی آن برسانیم. حالا متوهمین داخلی که هم پیمان متقلّبین خارجی هستند حساب کار خودشان را بکنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد