تاریخچه یهود۴(آرمانهاى غیر انسانى)

آرمانهاى غیر انسانى

یگانه آرمان یهود که صراحتا اعلام مى‏شود آن است که یک دولت یهودى جهانى بپا کنند، یعنى همه دنیا را تحت تصرّف خویش در آورند.

این حکومت بنا به گفته خود آنها از اسرائیل سرچشمه خواهد گرفت و پس از غلبه بر (نیل تا فرات) در راه آن گامهاى بزرگترى خواهند برداشت.

به عقیده آنها، اگر از (نیل تا فرات) را بدست بیاورند بقیه مناطق، خواهى نخواهى تسلیم خواهند شد، زیرا این منطقه که با منابع سرشار خود ثروتمندترین مناطق جهان را تشکیل مى‏دهد، گلوى دنیا محسوب مى‏شود و کسى که بتواند بر آن حکومت کند چنان است که بر جهان حکومت داشته است.


تورات مى‏گوید: در آن روز به ابرام (ابراهیم) گفت: این زمین را به نسل تو خواهم داد، از نهر مصر تا نهر بزرگ فرات(1).

تا آنکه خداوند تو و نسل تو باشم... همه زمین‏هاى غربت تو را به تو و نسل تو بر مى‏گردانم... زمین‏هاى کنعان را به ملک ابدى تو خواهم در آورد(2). یهود پروردگار ما در (حوریب) با ما سخن گفت: بس است آنچه در این کوه توقف نمودید، بروید بالاى کوه اموریین جنوب و سواحل دریا و زمین‏هاى کنعان و لبنان تا نهر بزرگ فرات را به تصرّف درآورید. داخل شوید و زمینهائى را که خداوند به آنها قسم یاد کرده که آنها را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها بدهد تملّک کنید(3).

یهود براى تحقّق بخشیدن به این نویدها و مژده‏هاى دیگرى که در (تلمود) وارد شده است در مرحله اوّل یک حکومت مخفیانه مرکب از300 یهودى را تشکیل داد و یک نفر را (وارث سلیمان و داود) بعنوان پادشاه آن انتخاب نمود.

این حکومت مخفى در حقیقت صاحب مال، نفوذ و همه کاره اروپا بود(4).

آقاى (ولترراتنو) یهودى در روزنامه خود در تاریخ 25/12/1909 مى‏نویسد: سرنوشت اروپا فقط بدست300 نفر که هریکى رفقاى دیگر خود را بخوبى مى‏شناسد تعیین مى‏گردد. این300 نفر که همه یهودى مى‏باشند، داراى وسائل کافى براى سرنگون ساختن رژیمهاى مخالف هستند.

یهود این حکومت جهانى خود را به یک افعى بسیار بزرگى تشبیه مى‏کنند که از سال70م، براى نابود کردن جهان در حرکت است. دُم این افعى در فلسطین باقى خواهد ماند و سر آن به حرکت خواهد آمد، تا آنکه تمام دنیا خراب شود و در این وقت سر او از این جهانگردى ننگین خود باز گشته و در شهر بیت‏المقدّس زیر پرچم یهود آرام خواهد گرفت.

ولى چون این آرمان کاملاً غیر انسانى، با وجود ادیان و اخلاق، امکان‏پذیر نبوده است، آنها سخت مى‏کوشند تا از اخلاق و دین مفهومى باقى نماند.

خاخام (ریچران) در یکى از سخنرانى‏هاى خود که بر سر قبر (سیمون بن یهوذا) در شهر براغ سال1869م، ایراد کرده و در مجله (کانت مپران) که در تاریخ 1/7/1880م، چاپ شده است، مى‏گوید: پدران گذشته ما هر ساله کنفرانسى بر سر این قبر تشکیل مى‏دادند و این وظیفه ما است که اوّل هر قرن این کنفرانس را تشکیل داده و براى سیطره بر جهان طرح و برنامه‏ریزى بنمائیم.

اکنون هیجده قرن از جنگ یهوذا تا این زمان مى‏گذرد، براى این که خداوند وعده داده است ابراهام قدرت پیدا مى‏کند بر جهان و در این مدّت یهود، اهانتها و جسارتهاى زیادى بخود دیده و چندین بار قتل عام شده، ولى آنها تسلیم نشده و اگر در دنیا پراکنده مى‏باشند علّتش این است که دنیا ملک آنها است.

و اضافه مى‏کند: اینک ملّت ما گامهاى بزرگى را بسوى قله جهان برداشته و هر روز که مى‏گذرد بر قوّت و قدرت و نفوذ ما افزوده مى‏شود. ما خداوند این زمان را که عبارت از طلا است مالک هستیم، همان خداوندى که هارون آن را بصورت گوساله‏اى در آورد و ما آن را پرستش کردیم و اینک بصورت خداوند تمام مردم جهان در آمده است. در آن لحظه که طلاهاى جهان بدست ما در آید وعده‏هاى أبراهام (ابراهیم(ع)) را عملى خواهیم کرد و بر جهان سیطره کاملى خواهیم یافت.



1 ـ سفر پیدایش اصحاح، صفحه15.

2 ـ همان مدرک، صفحه17.

3 ـ تثنیه اصحاح اوّل.

4 ـ (الیهودیة العالمیة)، صفحه135

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد